تئوری انتظار نشان میدهد که افراد در هنگام انجام تصمیم گیریهای مالی از حسابداری ذهنی استفاده میکنند. حسابداری ذهنی به این معنی است که افراد تمایل دارند تصمیمگیری دربارهء مسایل مختلف مالی را در حسابهای ذهنی جدا انجام دهند، بدون در نظر گرفتن این فرض منطقی که بهتر است تمامی این تصمیم گیریها را در یک پرتفوی تصمیم گیری کنند.
تئوری انتظار نشان میدهد که افراد در هنگام انجام تصمیم گیریهای مالی از حسابداری ذهنی استفاده میکنند. حسابداری ذهنی به این معنی است که افراد تمایل دارند تصمیمگیری دربارهء مسایل مختلف مالی را در حسابهای ذهنی جدا انجام دهند، بدون در نظر گرفتن این فرض منطقی که بهتر است تمامی این تصمیم گیریها را در یک پرتفوی تصمیم گیری کنند. این عملا تعامل بین تصمیم گیریهای مختلف را نادیده میگیرد. مفهوم کاربردی این موضوع آن است که افراد به عنوان مثال هنگام سرمایه گذاری به دنبال بهینه کردن پرتفوی سرمایه گذاری خود نیستند بلکه سهام را به صورت جداگانه و بدون در نظر گرفتن ارتباط آنها با یکدیگر خریداری میکنند.
تئوری انتظار با ارزیابی مالی و غیرپولی با برآمدهای ترجیحات افراد سرو کار دارد که مهمترین پایه و اساس رفتارشناسی مالی است.
پایهء دیگر این علم به چگونگی استفادهء افراد از اطلاعات و چگونگی شکل گیری باورها در بازارهای مالی مربوط است. در ادامه برخی از مهمترین خطاهای متداول در بازار سرمایه را که تئوری رفتارشناسی مالی به منظور اثبات عدم عقلایی بودن رفتار سرمایه گذاران در بازارهای مالی عنوان میکند، ارایه میشود. همانگونه که خواهیم دید همگی ما این رفتارها را به کرات تجربه کردهایم:
۱- ناهنجاری شناخت
سرمایه گذاران تمایل دارند که به هر طریق ممکن تصویری از خود ارایه دهند که در آن ضعیف و آسیبپذیر به نظر نیایند، بنابراین سرمایه گذاران تمایل به صورت ناخودآگاه به بیاهمیت جلوه دادن اطلاعاتی دارند که بیانگر خطاهای آنان در تصمیم گیری و یا باورهای اشتباهشان بوده است. نتیجه آنکه افراد اطلاعات را به صورت تورشداری سانسور میکنند. فیلتر کردن اطلاعات هنگامی که سرمایهگذاران در میان جمعی با باورهای مشابه قرار دارند، تشدید میشود. این تئوری توجیه کنندهء بسیاری از بحرانها در بازار مالی جهان است.
۲- محافظه کاری
سرمایه گذاران به صورت بسیار کندی عقاید خود را با توجه به اطلاعات جدید تعدیل میکنند. این امر موجب میشود در صورت بروز اطلاعات بسیار جدی در بازار، هرچه این اطلاعات به صورت جدیتری منافع سرمایه گذاران را تحت تاثیر قرار دهد، سرمایه گذار با محافظه کاری بیشتری با آن برخورد میکند.
این امر به آن دلیل است که پذیرفتن اطلاعات جدید که مقاومت معنیداری با باور و طرز تلقی فعلی سرمایه گذاران دارد، برای هر فردی دشوارتر است.
۳- اعتماد به نفس بیش از حد
اعتماد به نفس بیش از حد به این معنی است که سرمایه گذاران تواناییهای خود را در تجزیه و تحلیل اطلاعات و در تصمیم گیریها بیش از حد واقعی ارزیابی میکنند.
این اشتباه در میان مشارکت کنندگان در بازار بسته به نوع فعالیت متفاوت است. هرچه تحلیلگر راحتتر بتواند زیر حرفهای گذشتهء خود بزند،اعتماد به نفس بیشتری از خود بروز میدهد. این در حالی است که در مواقعی کارشناسان به دلایلی به راحتی نتوانند حرف خود را عوض کنند، در ابراز عقیدهء محافظه کارتر میشوند. یکی از دلایلی که بسیاری از مشارکت کنندگان در بورس تهران خود را از هر کارشناسی در شرکتهای مشاورهای بهتر میدانند این است که نسبت به پیشبینیهای گذشته این افراد، مدرک مستندی وجود ندارد در حالی که گزارشات کارشناسی دیگران به صورت مکتوب و مستند در دسترس همه بوده و غیرقابل انکار است.
۴- خطای خودشیفتگی
مشارکت کنندگان در بازارهای مالی به صورت ناخودآگاه عادت دارند که اطلاعاتی که در جهت اثبات باورها و تصمیمات است را بزرگتر جلوه دهند و در مقابل اطلاعاتی را که علیه نقطه نظر آنهاست بیاهمیت و یا کماهمیت جلوه دهند. همچنین سرمایه گذاران تمایل دارند در حالی که دیگران را به دلیل اشتباهاتشان سرزنش میکنند خود را به دلیل موفقیت هایشان ستایش کنند. این مهم یکی از اصلیترین فروض تئوریهای پیشین را نقض میکند چرا که عملا چشم پوشی عدم تقارن در قضاوت دربارهء موفقیتها و شکستها عملا امکان یادگیری و تصحیح را از بازار سلب میکند.
۵- خطای ناشی از دسترسی به اطلاعات
در واقع سرمایه گذاران به صورت ناخودآگاه، اطلاعاتی را که متاخرتر است و در دسترس ذهن است بیشتر مورد توجه قرار میدهند. به عنوان مثال، رانندهای که هم اکنون یک صحنهء تصادف دیده است، به صورت ناخودآگاه احتیاط بیشتری در رانندگی خود میکند و این درحالی است که ریسک محیطی در رانندگی افزایش نیافته است.
از نقطه نظر تئوری بازار کارا، این امر به معنی یادگیری افراد است، اما با توجه به یافته های رفتارشناسی مالی، معمولا این اطلاعات جدید به سرعت رنگ میبازند و افراد به رفتار گذشتهء خود بازمیگردند. به عبارت سادهتر عملا یادگیری صورت نمیگیرد.
۶- قانون اعداد کوچک
بر اساس مطالعات انجام شده، سرمایه گذاران در بسیاری از موارد با استناد به تعداد محدودی از مشاهدات اقدام به نتیجه گیری کلی میکنند. این خطا باعث میشود افراد دنیا را بیش از آنچه که واقعا هست، سازمان یافته ببینند. از این خطا به عنوان خطای دباکبر نیز یاد میکنند که گذشتگان با مشاهده در آسمان و تعدادی نقطهء نورانی به رسم یک خرس (دباکبر) در ذهن خود مبادرت میکنند.